مولای غریبم..
05 فروردین 1399 توسط فاطمه اگاه
مهدیجان
نامت را که مىبرم دلم چه قرص مىشود!
چنان کوهها که ستونهاى زمینند،
عمود سیاره سرگردان قلبم مىشود …
نامت را که مىبرم
اقیانوس موّاج دلم چه رام مىشود
تمام تردیدها که ته نشین مىشوند، تصویر
تماشائى مهرت در آن جلوهگر مىشود …