فاطمیه
19 دی 1398 توسط فاطمه اگاه
نفس بزن وَ دعاکن…
نفس بزن وَ دعاکن نگو که گیرا نیست
برای من احدی غیر تو مسیحا نیست
حلال کن اگر اسباب زحمتت بودم
که این فتاده زپا را امید فردا نیست
سراغ حال مرا هیچ کس نمی گیرد
یکی دو هفته گذشت و خبر ز«منّا» نیست
حلال کن که شب و روز خانه دلگیر است
ببخش فاطمه مانند قبل زهرا نیست
من از تمامی فامیل ها گله دارم
در این مدینه کسی مرهم دل ما نیست
غرور زن به تکاپوی خانه داری اوست
ببخش همسرت این روزها سرِپا نیست
رفیق نیمه ی راه تو نیستم امّا
پسر عمو چه کنم؟ عمر من به دنیا نیست
? فاطمیه ?