سلام آقای زیبایی ها
27 آذر 1398 توسط فاطمه اگاه
سلام آقای زیبایی ها ، مهدی جان
نام تو را که می برم در و دیوار ذهنم پر می شود از شکوه حیرت انگیز رنگ ها …
نام تو را که می برم کوچه باغ های قلبم سرشار می شود از عطر بیدمشک ها …
نام تو را که می برم صحن و سرای جانم لبریز می شود از رقص شکوفه های گیلاس …
یاد تو زندگی ام را همچون قلم موی سحرآمیزی ، طرح معجزه می زند ، اندوه می رود ، اضطراب و اضطرار ، رنگ می بازد و هزار شاپرک در آسمانش نقش شادی می آفرینند …
شکر خدا که به عشق تو زنده ام …