درد دل با یار سفرکرده......
#درد_دل_با_یار_سفرکرده
دلم گرفته آقا
منتظرم!
منتظر دلى از جنس نور، کسى از قوم خورشيد!
کسى از نژاد نفس هاى گرم!
مردم نيز منتظرند!و غرق در لحظه هاى
انتظار، نيازشان را از لابه لاى نفس هاى حيران خود بازگو
مى کنند.
شقايق ها منتظرند!
منتظر کسى که به فرهنگ شبنم ايمان
بياورد. کسى که آيينه هاى مکدر زمانه را در هم بشکند و اشک هاى
ارغوانى را از کوچه هاى پريشانى نجات دهد.
کوچه ها چشم به راهند!
کوچه ها نيز چشم به راهند!
چشم به راه قدم هايى هستند
که زخم هاى بى رحم گمراهى را از چشمان مردم پاک کند.
کوچه ها
منتظر چشمان باران زايى هستند که با قدم هايش جان مردم را به
شبنم اشک ها بشويد.
جاده ها منتظر رهگذرى هستند که براى هميشه
خواهد ماند. منتظر قدم هايى که تن مرده کوچه ها را زنده
مى کند.
لاله ها منتظرند!
در اين عرصه انفجار بلا، مردم ياد
لاله ها را بين کوچه هاى اين شهر خاموش گم کرده اند و حتى
امواج درياى عاشق سر بر ساحل نگاه هايى تيره مى گذارند و سرود
عطش را سر مى دهند.
لاله ها منتظرند؛ منتظر کسى که همزاد
موج هاى خورشيدى است.
کسى از جنس ابر، پريزاد باران.
عاشقان منتظرند!
عاشقان بى تابند، بى قرارند تا هم
آواز شيدايى صبح فردا باشند
اى دريا تبار، بر گونه هاى امت ببار.
عاشقانت صبورند، منتظر خواهند ماند.
و باز هم جمعه…
و نيآمدي….