اللّهم عجّل لولیک الفرج....
18 دی 1399 توسط فاطمه اگاه
دلم پناه میخواد، یک جای امن!
ایهاالناس بگوئید کجا جز حرمش؟
کجا را طلب کنم که شبهای جمعه،
یگانه مقصود “لَيتَ شِعْري اَينَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّويٰ"هایم
نه در رضوی، نه ذی طوی، بلکه در کربلاست!
منی که چند سال است از برای شنهای صحرایت
هم سلام دارم"السلام علیک یا من فیه منتهی الآمال"،
پرنده نشوم و پر نکشم به سویت؟
یه سوی تو که دارالقرار رویایم در کنار عزیز زهرایی؟
آخر مگر کجاست غیر حریمت که سوء امید است برای زائران:
"إِجَابَةَ الدُّعَاءِ تَحْتَ قُبَّتِهِ"
رویای زندگیم در اینجا نور حقیقت نگیرد تاریکیهای
روزگارم را دست چه کسی بسپرم؟
کهف حصین عالمین!
پناه قلب بی قرارم نمیشوی؟
من دلم عجیب آغوش آرامش مهدی فاطمه میخواهد
امید وصالم تنها در جوار حریمت!