آقا جان
21 آبان 1398 توسط فاطمه اگاه
⚘﷽⚘
هر روز در بحبحه ی دلتنگی هایم
بغض می آید
در مسیرِ نفس هایم می نشیند
زانو هایش را به اغوش میکشد و سرش را به زیر می اندازد
نفسهایم یک به یک می ایند کمی نظاره گر میشوند
و ارام میگذرند
چشم هایم،
ارام صدایش میکنند و
او ناگاه لب به سخن می گشاید
وچشمهایم بی درنگ
به حال نزارش می گریند
اشکهایم،
سرازیر میشوند و درون کاسه ی صبرم میچکند و کاسه را لبریز میکنند
اقا جان
در انتظار تو کاسه صبر که هیچ، صبر کاسه هم لبریز شد…
⚘اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ⚘
#سلامصبحتبخیرآقاےمنآقاےدلتنگے