.......
26 مهر 1399 توسط فاطمه اگاه
روز ما تیره تر از شب بُوَد از دوری تو
زده اتش به دل ما غم مستوری تو
کل دنیا بنگر زیر و بمش ریخت بهم
تاب نیاورد دگر از غم مهجوری تو
لشکر دون که به شیعه زده است چنگ ببین
غافل از حق شده و لطف و ان منصوریِ تو
در یمن یار یمانی که به نصرت برخاست
از خراسان بنگر امده به مسروری تو
نادم از فضل خدا بر سر عهدش مانده
تا بکاهد ز غم و درد و دل شوری تو