.......
یارا خدا کند که بیایی بیا بیا
از پشت ابر تیره ی هجران و بی کسی
تا چهره ات به ما بنَمایی بیا بیا
در شام تار ظلمت و شب های انتظار
تو جلوه گاه نور خدایی بیا بیا
بر قلب چون کویر و دل تشنه ی همه
باران لطف و مهر و صفایی بیا بیا
بی تو به کار ما دو هزاران گره فِتاد
تا از همه گره بگشایی بیا بیا
یعقوبِ انتظار تو دل های عالم اند
تو یوسف حریم ولایی بیا بیا
از کعبه کِی ندای اَنَا المهدی ات رسد
از بیت حق به ذکر و نوایی بیا بیا
با شوق پر زدن به حریم نگاه تو
دل ها شده چو مرغ هوایی بیا بیا
دل ها دگر به جانب دیگر نمی روند
ای مقتدای عشق نهایی بیا بیا
بنگر که ذوالفقار علی بی قرار توست
ای تک سوار صبح رهایی بیا بیا