یاصاحب الزمان ادرکنی
⚘﷽⚘
ندیدنات
حیرانمان ڪرده
در این وانفساے روزگار آخرالزمان
در این گیر و دارے سیاهے و ظلمت
در این بهبوهہ ے تمییز حق از باطل
نبودن ات بیقرارمان ڪرده
اما میدانم
تو مثلِ پدرے مهربان
از دور هواے ما را دارے
هواے دلے ڪہ جز تو کسے را ندارد….
دستِ دلمان را بگیر
تا اسیر چاه گمراهے و غفلت نباشیم،
حضرتِ مهربانترین…
بیاتاجوانمبدهرخنشانم
کهاینزندگانےوفایےندارد
عاقبت شوخی با نامحرم
⚜
? عاقبت شوخی با نامحرم ?
یکی از علمای مشهد می فرمود :
روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید .
گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم
و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت .
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد .
بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم .
از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟
گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود.
.
حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که
برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند .
? ( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 )
نماز
✅ اولین سوال
✍ نماز تنها عبادتی است که در هیچ حال از انسان ساقط نمیشود. ترک عمدی آن مرز میان اسلام و کفر و همچنین اولین سوال در روز قیامت است. نماز پایه و اساس دین است؛ اما این نماز شروطی دارد. جوانی که به نماز توجه دارد و اهل عبادت است، دست به دزدی و خیانت نمیزند. امام باقر میفرمایند: «کسی که به خدا ایمان دارد و عبادت جان فرسا هم انجام میدهد ولی امام شایسته ای از طرف خدا ندارد، تلاشش بی فایده و نپذیرفته است.»
? وسائل الشیعه، جلد 1، ص 90
? اولین مشخصه جامعه پس از قیام حضرت مهدی، اقامه نماز است؛ اگر دوست داری در آن روز جزء نمازگزاران باشی، باید قبل از ظهور به سمت نماز بشتابی.
آسیب شناسی انتظار
? آسیب شناسی انتظار ?
?مقدمه:
♦️امتحان انتظار در طول تاریخ
? همه مردم، زمان پیامبرانی همچون موسی علیه السلام با انتظار امتحان شدند.
? همه ی مردم زمان پیامبر خاتم صلی الله و آله و سلم با انتظار امتحان شدند.
? همه مردم زمان ائمه علیه السلام با انتظار امتحان شدند.
◀️1- انتظار مردم زمان جاهلیت نسبت به ظهور پیامبر صلی الله و آله و سلم :
با ظهور پیامبر اکرم صلی الله و آله و سلم حدود 80 غزوه و سریه بر پیامبر تحمیل شد تا حدودیکه فرمودند ( ما اوذی نبی مثل ما اوذیت )
◀️2- انتظار مردم زمان خلیفه سوم نسبت به ظهور حکومت علوی :
بعد از ظهور تقسیم به سه گروه شدند:
? الف- قاعدین، عافیت طلب ها، محافظه کارها
? ب – ناکثین، عهد شکن ها، غنیمت طلب ها
? ج – قاسطین، سست عنصرها، مقهورین مکر و حیله
? د – مارقین، خود محورها، خشک و مقداری
? ه – شیعیان واقعی که از امتحان انتظار سالم بیرون آمدند ولی کم بودند.( قلیل لمن وفی لرعایه الحق فیهم )
? 3- انتظار مردم کوفه نسبت به ظهور قیام حسین علیه السلام :
ولی بعد از ظهور الجمت و تنقبت:
? الف- با ترس عده ای صحنه را خال کردند.
? ب – با طمع عده ای سیاهی لشکر دشمن شدند.
? ج – با ترس راضی به قتل امام حسین شدند.
? 4- انتظار مردم عصر پهلوی نسبت به ظهورانقلاب اسلامی :
ولی بعد از ظهور و جنگ و سختی ها:
? الف- عده ای ثابت قدم
? ب – عده ای سکوت
? ج – عده ای پشیمان
? د – عده ای غنیمت طلب
حجاب
✨﷽✨
✅ داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری
? زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
? زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.