جان فدای رهبریم حامی ولایتیم.....
توفیق خواندن قرآن رو باید از خداوند بخواهیم......
✅ توفیق #خواندن_قرآن رو باید از خداوند بخواهیم،
امام على عليه السلام:
?بدانيد كه اين قرآن، خيرخواهى است كه خيانت نمی ورزد و راهنمايى است كه گمراه نمی كند و گويندهاى است كه دروغ نمىگويد. هيچ كس با اين قرآن نمىنشيند، مگر آن كه با افزايشى يا كاهشى، از نزدش بر می خيزد: افزايش در هدايت، يا كاهش در نابينايى [و گمراهى].
? بدانيد كه هيچ كس، با برخوردارى از قرآن، فقير نيست، و هيچ كس با محروميت از قرآن، توانگر نيست. پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد و در سختی ها و گرفتارى هايتان، از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه در آن ، درمان بزرگترين دردهاست و آن، درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است…
?و بدانيد كه قرآن، شفاعت كننده اى است كه شفاعتش، پذيرفته می شود و گوينده اى ( شاكى و خصمى) است كه سخنش تصديق می شود. هر كس كه قرآن در روز قيامت، برايش شفاعت كند، شفاعت می شود و هر كس كه قرآن در روز قيامت، از او شكايت كند، محكوم میگردد
#نهج_البلاغه، از خطبه ١٧۶
فواید نگاه کردن به قرآن..
? فواید نگاه کردن به قرآن
✍ قرآن کریم به قدری با برکت است که حتی نگاه به صفحات آن، موجب تعالی انسان می شود. برخی فواید آن عبارتتد از:
? تقویت بینایی
? درمان ورم ملتحمه چشم
? چندین برابر شدن ثواب قرائت
? مطرود کردن شیطان
? ازدیاد عقل و …
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
کسی که قرآن را از روی صفحات آن بخواند، از بینایی اش بهره برد و مبتلا به ضعف بینایی نمی شود و از عذاب پدر و مادرش کاسته می شود، هر چند کافر باشند.
الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘.......
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
چه غریبانه
رمضان بےحضورتان آغاز شد.
آقا جان پس کدام سحر؟
کدام افطار؟
کدام عید؟
رمضان بےظهورشما
رمضان نمیشود.
مولا جان
خسته ایم از این عبادتهایے که به دیدار تو ختم نمیشوند
خسته ایم از این ماه هاےمبارکے که برکت حضور تو را کم دارند.
پرده از چهره ات بگشا و روحے تازه در کالبد خستهے زمین بدم.
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡را میبینم.
داستان کوتاه پند آ موز.......
? داستان کوتاه پند آموز
? پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید،،،
دوستی، از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری،،؟؟
▪️پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
▫️دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام، شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت
کنم،، و در خدمتش باشم،،
▪️مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت
کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما
حقیقت تلخ و دردناکیست،
? آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت
کنم،،
? آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند،
? آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم
تا خرج خودم و خرج دیگر برادران
نیازمندم را مهیا کنم،
? آن مار، زبان من است،
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند،
? شیر، قلب من است که با وی همیشه
درنبردم که مبادا،،کارهای شروری
از وی سرزند،
? و آن بیمار، جسم وجان من است،
که محتاج هوشیاری، مراقبت و
آگاهی من دارد،
✨این کار روزانه من است که اینچنین
مرا رنجور کرده و امانم را بریده.